پرسش : مدیریت پیامبر(صلی الله علیه و اله) چه ویژگی هایی داشت و چگونه می تواند الگوی مدیران ما باشد؟
پاسخ اجمالی: از جمله مسائلی كه دوست و دشمن درباره پيامبر(ص) پذيرفته اند، مديريت بي نظير ايشان است. دليل آن هم پيروزى سريع ايشان بر انبوه دشمنان در كوتاه ترين مدت و با كمترين ضايعات است. قرآن مجيد در مورد شخص پيامبر(ص) پنج صفت مديريتي بيان كرده، مي فرمايد: «از سوى خدا پيامبرى به سراغ شما آمد كه از خود شماست و دردها و نیازهای شما را درک می کند، او دلسوزتان بوده و ناراحتيهاى شما بر او ناگوار است و براى هدايت و نجات شما سخت كوشا است و نسبت به مؤمنان [حتى خطاكاران] رحيم و مهربان است و به دنبال حل مشکلاتشان است».
پاسخ تفصیلی:
از مسائلى که دوست و دشمن درباره پیغمبر اکرم(صلى الله علیه و آله و سلم) پذیرفته اند، مدیریّت شایسته و فرماندهى فوق العاده اوست. هر کس در هر چیز تردید کند در این دو معنى تردید نخواهد کرد که او هم مدیر لایقى بود و هم فرمانده فوق العاده اى. دلیل آن هم پیروزى سریع پیامبر(صلى الله علیه و آله و سلم) بر انبوه دشمنان در کوتاه ترین مدّت و با کمترین ضایعات است.
در مهمترین جنگهاى اسلامى، پیغمبر(صلى الله علیه و آله و سلم) شخصاً فرماندهى سپاه را بر عهده داشت، و این جنگها به نام «غزوه» از دیگر جنگهاى اسلامى مشخص مى شود و از حسّاسیّت و اهمّیّت فوق العاده اى برخوردار بوده است. نه تنها مورّخان اسلامى بلکه مورّخان غیر مسلمان هم که تاریخ اسلام را مورد تجزیه و تحلیل قرار داده اند، مدیریّت و فرماندهى ایشان را بسیار ستوده، و روش او را در جنگ از بهترین روشها معرّفى کرده اند.
به همین دلیل، هیچ مدیر و فرمانده مسلمانى نمى تواند خود را از مطالعه حالات پیغمبر اکرم(صلى الله علیه و آله و سلم) مخصوصاً بخشهاى مربوط به غزوات بى نیاز ببیند. همچنین بررسى برنامه هاى موثّر امیرمومنان على(علیه السلام) چه در مبارزاتى که همراه پیامبر(صلى الله علیه و آله و سلم) به عنوان یک افسر نیرومند با دشمنان داشت، و چه جنگهائى را که شخصاً فرماندهى لشگر را در عصر پیامبر(صلى الله علیه و آله و سلم) بر عهده داشت، و چه در پیکارهاى او در سه جنگ معروف با «ناکثین» و «قاسطین» و «مارقین» (پیمان شکنان جنگ جمل، جبّاران شام، و خوارج نهروان) بعد از پیامبر رهبرى نمود، همه آن غزوات و این جنگها، مملو از نکات مهمّ مربوط به مدیریّت و فرماندهى مکتبى و اسلامى است که مى تواند در همه زمینه ها الهام بخش باشد.
قرآن مجید در مورد شخص پیامبر(صلى الله علیه و آله و سلم) پنج صفت را به عنوان دلایل شایستگى او براى این پست و مقام بیان کرده است: «لَقَدْ جائَکُمْ رَسُولٌ مِنْ اَنْفُسِکُمْ عَزیزٌ عَلَیْهِ ماعَنِتُّمْ حَریصٌ عَلَیْکُمْ بِالْمُوْمِنینَ رَوُفٌ رَحیمٌ»(۱)؛ (از سوى خدا پیامبرى به سراغ شما آمد که از خود شماست [جوشیده از میان توده هاى شما] کسى که ناراحتیهاى شما بر او ناگوار و سنگین است! و براى هدایت و نجات شما سخت کوشا است! و نسبت به مومنان، مهربان و رحیم است!).
به این ترتیب، جوشیده بودن از میان توده هاى جمعیّت و مردم مستضعف، دلسوزى فوق العاده، علاقه شدید به سامان بخشیدن به کار مردمى که تحت رهبرى او هستند، و بالاخره مهر و محبّت فوق العاده، از ویژگیهاى مهمّ این پیامبر(صلى الله علیه و آله و سلم) و از خصوصیّات رهبرى و مدیریّت او، و هم از عوامل پیروزى سریع و عمیق او بود.
طبق این بیان، هیچ مدیر و فرمانده اسلامى نمى تواند از این صفات پنجگانه خالى باشد:
۱٫ او باید از میان همان مردم برخیزد که رهبرى آنها را بر عهده دارد تا دردها و نیازها و مشکلات آنها را بخوبى درک کند. این که مى بینیم بسیارى از مدیریّتها به ناکامى مى کشد، یک دلیلش همین است که بافت وجود مدیر و فرمانده، با بافت وجود کسانى که تحت مدیریّت و فرماندهى او هستند بکلّى متفاوت است؛ لذا درست یکدیگر را درک نمى کنند، و آن پیوند و همبستگى که میان «پیشوا» و «پیرو» یا «فرمانده» و «تحت فرماندهى» لازم است در میان آنها حاصل نمى شود.
۲٫ دلسوز بودن یکى دیگر از شرایط لازم براى مدیریّت است؛ آنها که تنها با مقرّرات ادارى و ضوابط و قوانین کار مى کنند و تمام همّشان این است که فقط وظایف ادارى را انجام دهند و حاضر نیستند قدمى از آن فراتر بگذارند، قطعاً مدیران و فرماندهانى ناموفّقند. در این آیه از ویژگیهاى پیغمبر اکرم(صلى الله علیه و آله و سلم) این را مى شمـرد که ناراحتیهاى شمـا بر او سخت گران است، و از رنجهاى شما رنج مى برد.
۳٫ عشق و علاقه به کار خود، که در آیه فوق از آن تعبیر به «حَریصٌ عَلَیْکُمْ» شده است، و اشاره به عشق شدید و علاقه فوق العاده پیامبر(صلى الله علیه و آله و سلم) نسبت به هدایت مردم است نیز از شرایط اساسى مدیریّت و فرماندهى محسوب مى شود. مدیرى که «عاشق» کار خود نیست، هرگز کار چشمگیرى انجام نخواهد داد، و «فرماندهى» که به برنامه خود عشق نمى ورزد هرگز پیروزى بزرگى به دست نخواهد آورد؛ و از اینجا روشن مى شود که مساله مدیریّت بیش از آنچه جنبه هاى ظاهرى دارد، نیازمند به ریشه هاى معنوى است که شخص «مدیر» و «فرمانده» را براى کار خود بسازد و آماده کند.
۴ و ۵٫ مدیر باید نسبت به نفرات تحت اداره خود هم «رووف» باشد، و هم «رحیم». در این که میان «رووف» و «رحیم» چه تفاوتى است؟ بعضى از علماى لغت گفته اند «رافت» مرتبه بالاترى از «رحمت» است.(۲) به این ترتیب، در رهبران و مدیران و فرماندهان، مرتبه والاى محبّت لازم است نه فقط یک مرحله ساده و عادى. و بعضى از مفسّران معتقدند که «رحمت» در مقابل «خطاکاران» است و «رافت» در مورد افرادى که نیاز به کمک دارند؛ و به تعبیر دیگر، اوّلى جبنه منفى دارد و دوّمى جنبه مثبت؛ و طبق این تفسیر مدیر باید نسبت به تمام افراد حتّى خطاکاران مهربان باشد، و هم نیازهاى آنها را در نظر بگیرد.(۳)
پی نوشت:
(۱). سوره توبه، آيه ۱۲۸٫
(۲). لسان العرب، ابن منظور، محمد بن مكرم، دار صادر، بيروت، ۱۴۱۴ قمری، چاپ: سوم، ج ۹، ص ۱۱۲، (مادّه: رأف).
(۳). گرد آوري از کتاب: مديريت و فرماندهى در اسلام، مكارم شيرازى، ناصر، نسل جوان، قم، ۱۳۸۹ شمسی، چاپ: دوازدهم، ص ۱۶۷٫