پرسش : آیا صلح امام مجتبی(ع) با معاویه مورد تایید امام حسین (ع) نیز بوده است؟
پاسخ اجمالی:
شواهد تاریخی و نقلهایی وجود دارد که نشان میدهد امام حسین(ع) نیز راهی بهتر از صلح نمیشناخته و مردم را به اطاعت از برادرش دعوت می کرده است:
الف: سیره عملی امام حسین(ع) عدم اعتنا و بیتوجهی به سخنان و اقداماتی بوده که ضمن آنها کوشیده شده تا وی را درباره موضع برادرش به مخالفت کشانده و او را به عنوان رهبر شیعیان عراق معرفی کند. او تا پایان زندگی امام حسن(ع)، در کنار آن حضرت بوده و همانند او در مدینه زیست. حتی پس از شهادت برادر نیز، طی یازده سال همان موضع را داشت. این سیره نشان میدهد که او هیچ گونه مخالفتی با مسأله صلح نداشته است.
ب: زمانی که شیعیان افراطی از موضع صلح ناراحت شدند، به سراغ امام حسین(ع) آمده و از او خواستند تا رهبری آنان را در دست گیرد. امام حسین(ع) فرمود: «برادرم راست میگوید، هر یک از شما تا وقتی این شخص [معاویه] زنده است پلاس خانه خود باشد [تا ببینیم چه میشود؟] اگر او مرد و شما زنده بودید امیدوارم که خداوند آن را برای ما پیش آورد که رشد ما در آن باشد و ما را به خود وانگذارد». امام در برابر شخص دیگری نیز فرمود: «اکنون عقیده من چنین نیست. خدای شما را رحمت کند، تا هنگامی که معاویه زنده است در خانههاتان بمانید و از کاری که به شما ظنین شوند پرهیز کنید». اشاره امام به زنده بودن معاویه، نشانگر آن است که امام نیز به شرایطی که منجر به مسأله صلح شده واقف بوده است.
پاسخ تفصیلی:
شماری از مورخان و محدثان کوشیدهاند تا دو شخصیت متفاوت از این دو برادر به دست دهند. تبلور این گرایش نادرست، درباره عقیده آنها درباره مساله صلح، بدین گونه است که گویی امام حسین(علیه السّلام) به صلح اعتقادی نداشته و در این باره به برادر خود اعتراض کرده است. مبنای این سخن نیز این است که امام حسین(علیه السّلام) طرفدار مشی پدر بوده در حالی که امام حسن(علیه السّلام) راه جنگ را نمیپسندیده است؛ اما از گزارشات تاریخی بر میآید که امام مجتبی(علیه السّلام) موافق جنگ بوده و این در سخنان آن حضرت آشکار است.
از امام حسین(علیه السّلام) نقل شده است که در اعتراض به برادر گفت: «اُعِیذُکَ بِاللهِ اَنْ تُکَذِّبُ عَلِیّاً فِی قَبْرِهِ وَ تَصَدَّقْ مُعَاوِیَهَ»(۱)؛ (به خدا پناه میبرم از این که علی را در قبر تکذیب کرده و معاویه را تصدیق کنی!)، از مدائنی نیز نقل شده است که حسین(علیه السّلام) از پذیرفتن صلح امتناع کرد، تا آن که برادرش با وی سخن گفت.(۲) در برابر این ادعا، شواهد نقلهایی وجود دارد که نشان میدهد امام حسین(علیه السّلام) نیز راهی بهتر از صلح نمیشناخته و مردم را به اطاعت از برادرش دعوت می کرده است.
الف: سیره عملی امام حسین(علیه السّلام) عدم اعتنا و بیتوجهی به سخنان و اقداماتی بوده که ضمن آنها کوشیده شده تا وی را درباره موضع برادرش به مخالفت کشانده و او را به عنوان رهبر شیعیان عراق معرفی کند. او تا پایان زندگی امام حسن(علیه السّلام)، در کنار آن حضرت بوده و همانند او در مدینه زیست. حتی پس از شهادت برادر نیز، طی یازده سال همان موضع را داشت. این سیره نشان میدهد که او هیچ گونه مخالفتی با مساله صلح نداشته است.
ب: زمانی که شیعیان افراطی از موضع صلح ناراحت شدند، به سراغ امام حسین(علیه السّلام) آمده و از او خواستند تا رهبری آنان را در دست گیرد. علی بن محمد بن بشیر همدانی میگوید: «همراه سفیان بن ابی لیلی به مدینه آمدیم و بر حسن بن علی(علیهما السّلام) وارد شدیم در حالی که مسیب بن نجبه و عدهای دیگر نزد او بودند. من به او گفتم: السلام علیک یا مذل المومنین. امام فرمود: «سلام بر تو: بنشین من مذل المومنین نیستم، بلکه معز المومنینام. من از صلح چیزی جز حفظ جان شما را نمیخواستم …»، او میافزاید: «ما به سراغ برادرش امام حسین(علیه السّلام) رفتیم و او را از آنچه [امام] حسن(علیه السّلام) گفته بود آگاه کردیم. امام حسین(علیه السّلام) فرمود: «صَدِّقْ اَبُو مُحَمَّد، فَلْیَکُنْ کُلُّ رَجُلٍ مِنْکُمْ حِلْساً مِنْ اَحْلَاسِ بَیْتِهِ مَادَامَ هَذَا الْاِنْسَانُ حَیّاً فَاِنْ یَهْلِکُ وَ اَنْتُمْ اَحْیَاءٌ رَجَوْنَا اَنْ یُخَیِّرَ اللّهَ لَنَا وَ یُوْتِنَا رُشْدَنَا وَ لَا یَکِلْنَا اِلَی اَنْفُسِنَا»(۳)؛ (برادرم راست میگوید، هر یک از شما تا وقتی این شخص [معاویه] زنده است پلاس خانه خود باشد [تا ببینیم چه میشود؟] اگر او مرد و شما زنده بودید امیدوارم که خداوند آن را برای ما پیش آورد که رشد ما در آن باشد و ما را به خود وانگذارد).
امام در برابر شخص دیگری که از وی خواسته بود تا دست به قیام بزند، فرمود: «اَمَا اَنَا، فَلَیْسَ رَاْیِی الْیَوْمَ ذَلِکَ، فَالْصِقُوا رَحِمَکُمُ اللهُ بِالْاَرْضِ وَ اکْمِنُوا الْبُیُوتَ وَ اَحْتَرِسُوا الظَّنَّهَ مَادَامَ مُعَاوِیَهَ حَیّاً»(۴)؛ (اکنون عقیده من چنین نیست. خدای شما را رحمت کند، تا هنگامی کهزنده است در خانههاتان بمانید و از کاری که به شما ظنین شوند پرهیز کنید).
معاویه اشاره امام به زنده بودن معاویه، نشانگر آن است که امام نیز به شرایطی که منجر به مساله صلح شده واقف بوده است. معاویه در این تحلیل نقش محوری داشت. به هر روی، پس از آن که ماجرای صلح به پایان رسید، دو برادر هر دو کوفه را ترک کرده و به مدینه بازگشتند.(۵)
پی نوشت:
(۱). ترجمة الامام الحسن(علیه السّلام) من تاریخ دمشق، ابن عساکر، علی بن الحسین، محقق: المحمودی، محمد باقر، موسسة المحمودی، بیروت، ص ۱۷۸٫
(۲). شرح نهج البلاغة، ابن أبي الحديد، أبو حامد عز الدين عبد الحميد بن هبة الله بن محمد بن محمد، محقق/ مصحح: محمد ابوالفضل ابراهيم، کتابخانه آيت الله مرعشي نجفي، قم، ۱۴۰۴ قمری، چاپ اول، ج ۱۶، ص ۲۳؛ البداية و النهاية، ابن كثير الدمشقى، أبو الفداء اسماعيل بن عمر، دار الفكر، بيروت، ۱۴۰۷قمری / ۱۹۸۶ میلادی، ج ۸، ص ۲۶؛ كشف الغمة في معرفة الأئمة، اربلى، على بن عيسى، محقق/ مصحح: رسولى محلاتى، هاشم، بنى هاشمى، تبريز، ۱۳۸۱ قمری، چاپ اول، ج ۲، ص ۲۴۷؛ تذكرة الخواص، سبط ابن جوزى، يوسف بن قزاغلى، نینوی، تهران، بی تا، ص ۱۹۷٫
(۳). كتاب جمل من انساب الأشراف، البلاذرى، أحمد بن يحيى بن جابر، تحقيق: سهيل زكار، رياض زركلى، دارالفكر، بيروت، ۱۴۱۷ قمری/ ۱۹۹۶ میلادی، چاپ اول، ج ۱، ص ۱۵۰٫ الأخبار الطوال، الدينورى، ابو حنيفه احمد بن داود، محقق: عبد المنعم عامر، مکتبة عیسی البابی، قاهره، ۱۹۶۰ میلادی ص ۲۲۱؛ الإمامة و السياسة المعروف بتاريخ الخلفاء، ابن قتيبة الدينوري، أبو محمد عبد الله بن مسلم، تحقيق: شيري، علي، منشورات رضی، قم، ۱۴۱۳ قمری، ج ۱، ص ۱۸۷٫
(۴). الأخبار الطوال، همان، ص ۲۲۲٫
(۵). گردآوری از کتاب: حیات فکری و سیاسی امامان شیعه(علیهمالسلام)، جعفریان، رسول، موسسه انصاریان، قم، ۱۳۸۱ شمسی، چاپ ششم، ص ۱۵۶٫