پرسش : آیه ۲۱ سوره اسراء می گوید: «ببین چگونه بعضى را بر بعضى دیگر برترى بخشیده ایم» آیا این تبعیض نیست؟ این افراد چه کسانی هستند که خداوند به آنان بطور تبعیض آمیزی برتری داده است؟
پاسخ اجمالی:
بیشتر تفاوت ها در بین موجودات لازمه نظام آفرينش و تابع قوانين «علّى و معلولىِ» حاكم بر آن و بر اساس حکمت الهی است. اگر قرار باشد اینگونه تفاوت های طبیعی در انسان ها وجود نداشته باشد و همه انسانها یک شکل و با ویژگی های یکسان خلق شوند، هرگز حیات و زندگی اجتماعی که کمال انسان محسوب می شود ادامه پیدا نمی کرد و مشکلات عدیده بیشتری را در پی داشت. البته آنچه سبب فضیلت و برتری برخی از افراد شده مسئولیّت ایشان را سنگین تر خواهد کرد.
درست است كه خداوند استعدادها را براى فعاليت هاى مختلف به طور متفاوت آفريده و درست است كه عواملى بيرون از اراده انسان در مسير زندگى او مؤثر است، ولى با اين حال يكى از عوامل بنيادى را نيز «تلاش و كوشش» انسان قرار داده است. بر این اساس تفاوت برخی از بندگان خدا در منزلت ها و اجرهای مختلف معلول «اعمال» آنها است و ارتباط مستقیمی با مراتب علم و عمل آنها و انجام تکالیف الهی دارد. در واقع توجهات و تفضلات الهی ریشه در عقیده و دانش و عمل و سعی خود انسان دارد و طبیعی است که برتری هایی که سعی و تلاش و عمل نیک خود انسان هم در آن دخیل است، از باب جزا و عدل نزد خدا ارزش داشته باشند.
پاسخ تفصیلی:
برتری بخشی الهی و شائبه تبعیض
خداوند متعال در آیه ۲۱ سوره اسراء می فرماید: «انْظُرْ کَیْفَ فَضَّلْنا بَعْضَهُمْ عَلى بَعْضٍ»؛ (ببین چگونه بعضى را بر بعضى دیگر برترى بخشیده ایم). این بیان قرآنی به این معناست که خداوند بعضى از مردم را بر بعضى دیگر برترى داده است. منظور از برتری در دنیا، برتری در مال و متاع و جاه و فرزند و شهرت و ریاست بر مردم است.(۱)
سوالی که در اینجا مطرح می گردد این است که: خداوند این برتری را به چه کسانی و بر اساس چه ملاکی اختصاص می دهد؟ آیا این گونه برتری، نوعی تبعیض نیست و منافاتی با عدل الهی ندارد؟
برای پاسخ دادن به این سوال، در آغاز لازم است تامّلی در معنای «تبعیض» و فرق آن با مفهوم «تفاوت» داشته باشیم.
تفاوت یا تبعیض؟
کلمه «تفاوت» از ماده «فوت» به معناى دور شدن چیزى از انسان است، به طورى که دست یافتن به آن دشوار باشد.(۲) تفاوت که مصدر باب «تفاعل» از ماده «فوت» است به معناى اختلاف دو چیز در اوصاف و خصوصیات است. گویا این از آن دور و آن از این دور است؛ خصوصیات این در آن نیست و خصوصیات آن در این نیست؛ اما «تبعیض» از ماده «بعض» است به معنای تقسیم و جدا کردن و بعضی را بر بعضی برتری دادن و ترجیح دادن بدون مجوّز مشروع و قانونی.(۳)
بنابراین، فرق «تبعیض» با «تفاوت» آن است که در «تبعیض» چند موجودی که همه شایستگی یکسان دارند، به بعضی فضیلتی داده شود و به بعضی داده نشود؛ ولی «تفاوت» در جایی است که اعطای فضیلت بر اساس شرایط مختلف باشد. به عبارت دیگر «تبعیض» از ناحیه دهنده است و «تفاوت» مربوط به گیرنده. به عنوان مثال اگر دو ظرف را که هر کدام ظرفیت ده لیتر آب دارند در مقابل شیر آب قرار دهیم در یکى ده لیتر آب بریزیم و در دیگرى پنج لیتر در اینجا تبعیض صورت گرفته است؛ اما اگر دو ظرف داشته باشیم یکى با ظرفیت ده لیتر و دیگرى با ظرفیت پنج لیتر و هر دو را در آب فرو بریم باز هم اختلاف هست اما منشا اختلاف تفاوتى است که خود آن دو ظرف از نظر گنجایش و استعداد دارند.
اختلاف در مواهب اعطایی طبیعی، لازمه نظام آفرینش:
حال که مفهوم تبعیض و تفاوت روشن گردید، لازم به ذکر است که گروه وسیعی از اختلاف در بین موجودات لازمه نظام آفرینش و تابع قوانین «علّى و معلولىِ» حاکم بر آن(۴) و بر اساس حکمت الهی است. دقت در این تفاوت ها نشان می دهد هیچ کدام از آنها تبعیض آمیز نیستند و اگر نبودند امکان زندگی انسان وجود نداشت؛ اگر قرار باشد اینگونه تفاوت های طبیعی در انسان ها وجود نداشته باشد و همه انسانها یک شکل و با ویژگی های یکسان خلق شوند، هرگز حیات و زندگی اجتماعی که کمال انسان محسوب می شود ادامه پیدا نمی کرد و مشکلات عدیده بیشتری را در پی داشت.
اصولا تمایز پدیده های جهان از همدیگر بر اساس نقش، وظیفه، تکلیف و رسالت آنان در نظام آفرینش است؛ طبق بیان امیرالمومنین(علیه السلام) سرچشمه این تفاوت ها چیزی جز اقتضای «طینت و سرشت» انسان نیست.(۵) به عنوان مثال استخوان بندی مرد محکم تر و دستش قوی تر از دست زن است؛ چرا که باید ساختمان بسازد، بیل بزند، و بجنگد. آیا این قوّت یک تبعیض و ظلم به زن است؟! اگر پیامبری مامور است تا قومی را رهبری کند به لحاظ علم، حکمت، قدرت و ظرفیت اخذ وحی، توانایی هایی لازم دارد؛ آیا این مساله نوعی تبعیض نسبت به سایر آحاد بشر است؟ مسلما خیر. بلکه این تفاوت ها بر اساس ظرفیت ها و وظایف اشخاص از سوی خداوند متعال اعمال می شود و به معنای بی ارزش بودن کسانی که در ظاهر بهره کمتری نصیبشان شده نیست. با این تفاوت هاست که عدالت به معنی واقعی، یعنی «قرار گرفتن همه آن چیزهای متفاوت در جای خود»، تحقق می یابد.(۶)
هرچند بر اساس حکمت گفته شده در تفاوت طبیعی سرشت ها و حفظ نظام جامعه، ناگزیر هر یک از افراد یک جامعه برتری و فضیلت و تفاوتی نسبت به یکدیگر دارند، امّا آنچه سبب فضیلت و برتری برخی از افراد شده مسئولیّت ایشان را سنگین تر خواهد کرد. به همین دلیل در قرآن کریم این تفاوتها وسیله آزمایش شمرده شده است و در آیه ۱۶۵ سوره انعام می فرماید: (و بعضى از شما را بر بعض دیگر درجاتى برترى داد تا به وسیله این مواهب و امکاناتی که در اختیارتان قرار داده است شما را بیازماید)؛ «وَ رَفَعَ بَعْضَکُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجاتٍ لِیَبْلُوَکُمْ فِی ما آتاکُمْ».(۷)
جایگاه تلاش انسانی در تحصیل برتری های اکتسابی:
علاوه بر آنچه گفته شد باید توجه داشت که خداوند نقش تلاش و کوشش انسان را در رقم خوردن سرنوشت خود منتفی نکرده است. درست است که خداوند استعدادها را براى فعالیت هاى مختلف به طور متفاوت آفریده و درست است که عواملى بیرون از اراده انسان در مسیر زندگى او موثر است ولى با این حال یکى از عوامل بنیادى را نیز تلاش و کوشش او قرار داده است و با بیان اصل «اَنْ لَیْسَ لِلْاِنْسانِ اِلَّا ما سَعى»(۸) این مطلب را روشن ساخت که بهره انسان در زندگى ارتباط نزدیکى با سعى و تلاش او دارد.(۹)
این تنها باری نیست که قرآن با تکیه بر سعى و تلاش، به افراد تنبل و بیکار هشدار مى دهد که سعادت سراى دیگر را تنها با اظهار ایمان و سخن نمى توان به دست آورد؛ بلکه عامل اصلى سعادت سعى و تلاش است. این حقیقت در بسیارى از آیات قرآن منعکس است. در آیه ۳۸ سوره مدثّر، انسان در گرو اعمالش معرفی شده است. ([آرى] هر کس در گرو اعمال خویش است)؛ «کُلُّ نَفْسٍ بِما کَسَبَتْ رَهِینَهٌ».
حتی درباره به دست آوردن رزق و روزی دنیوی نیز در حدیثی از حضرت علی(علیه السلام) می خوانیم که فرمود: «برای به دست آوردن رزق خود تلاش نمایید، همانا تضمین رزق و روزی برای کسانی است که آن را طلب نمایند».(۱۰) در واقع زمینه های بهره گیری از این نوع برتری مالی برای نوع بشر وجود دارد امّا فقط بخشی از مردم از این زمینه ها به برتری رسیدند. این تذکّر از آن روست تا همگان این خیال خام را از سر به در کنند که بى سعى و تلاش به جایى مى توان رسید. مواهب دنیاى مادّى را بى سعى و تلاش نمى توان به دست آورد؛ چگونه مى توان انتظار داشت که سعادت جاودانى بدون آن به دست آید.(۱۱)
از همه اینها گذشته، توجه به آیه کریمه مورد اشاره در صدر بحث، می تواند ما را برای فهم ماهیّت برتری هایی که خداوند به برخی از بندگانش داده کمک کند. براستی آیا این «برتری ها» تبعیض آمیز است یا عادلانه؟ برای فهم معنای صحیح این آیه ناگزیریم چند آیه قبل از آن را نیز در نظر آوریم. به هر حال در آیات ۱۸ تا ۲۱ سوره اسراء می خوانیم که: «مَنْ کانَ یُریدُ الْعاجِلَهَ عَجَّلْنا لَهُ فیها ما نَشاءُ لِمَنْ نُریدُ ثُمَّ جَعَلْنا لَهُ جَهَنَّمَ یَصْلاها مَذْمُوماً مَدْحُوراً* وَ مَنْ اَرادَ الْآخِرَهَ وَ سَعى لَها سَعْیَها وَ هُوَ مُوْمِنٌ فَاُولئِکَ کانَ سَعْیُهُمْ مَشْکُوراً* کُلاًّ نُمِدُّ هوُلاءِ وَ هَوُلاءِ مِنْ عَطاءِ رَبِّکَ وَ ما کانَ عَطاءُ رَبِّکَ مَحْظُوراً* انْظُرْ کَیْفَ فَضَّلْنا بَعْضَهُمْ عَلى بَعْضٍ وَ لَلْآخِرَهُ اَکْبَرُ دَرَجاتٍ وَ اَکْبَرُ تَفْضیلاً»؛ (آن کس که [تنها] زندگى زودگذر [دنیا] را مى طلبد، آن مقدار از آن را که بخواهیم و به هر کس اراده کنیم مى دهیم سپس دوزخ را براى او قرار خواهیم داد، که در آتش سوزانش مى سوزد در حالى که نکوهیده و رانده [درگاه خدا] است* و آن کس که سراى آخرت را بطلبد، و براى آن سعى و کوشش کند در حالى که ایمان داشته باشد- سعى و تلاش او، [از سوى خدا] پاداش داده خواهد شد* هر یک از این دو گروه را از عطاى پروردگارت، بهره و کمک مى دهیم و عطاى پروردگارت هرگز [از کسى] منع نشده است* ببین چگونه بعضى را [در دنیا به خاطر تلاش شان] بر بعضى دیگر برترى بخشیده ایم درجات آخرت و برتری هایش، از این هم بیشتر است). طبق مفاد این آیه، عامل اصلى سعادت که در اینجا به عنوان ملاک این برتری ها بین بندگان نیز می گردد، سعى و تلاش است و به همین خاطر در بسیارى از آیات، بعد از ذکر ایمان، روى عمل صالح تکیه شده است.(۱۲)
ملاک ها و عوامل برتری های اکتسابی:
آیات قرآن در موارد متعددی این حقیقت را بیان کرده اند که انسان می تواند با عواملی هم چون ایمان(۱۳) و تقوا(۱۴) و دعا(۱۵)، برخوردار و با اسبابی چون سرپیچی از اوامر الهی(۱۶) و شکستن پیمان الهی(۱۷) و گرفتار آمدن در بند وسوسه های شیطانی(۱۸)، محروم از فضل الهی گردد. اما برای اطلاع دقیق تر از این مصادیق روی دو عنوان از آیات قرآن تمرکز بیشتری می کنیم.
خداوند در آیه ۹ سوره زمر خداوند متعال از یکسان نبودن حال عالمان و غیرعالمان سخن گفته و می فرماید: (آیا کسانى که مى دانند با کسانى که نمى دانند یکسانند)؛ «هَلْ یَسْتَوِی الَّذینَ یَعْلَمُونَ وَ الَّذینَ لا یَعْلَمُون». علاوه بر آن، در آیه ۹۵ سوره نساء به برتری «مجاهدین» بر سایر افراد صراحتا اشاره کرده و می فرماید: «فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجاهِدینَ بِاَمْوالِهِمْ وَ اَنْفُسِهِمْ عَلَى الْقاعِدینَ دَرَجَهً»؛ (خداوند، مجاهدانى را که با مال و جان خود جهاد نمودند، بر قاعدان [ترک کنندگان جهاد] برترى مهمّى بخشیده)، (و مجاهدان را بر قاعدان با پاداش عظیمى برترى بخشیده است)؛ «وَ فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجاهِدینَ عَلَى الْقاعِدینَ اَجْراً عَظیما».
این آیات به روشنی نشان می دهد که تفاوت برخی از بندگان خدا در منزلت ها و اجرهای مختلف معلول «اعمال» آنها است و ارتباط مستقیمی با مراتب علم و عمل آنها دارد. در واقع توجهات و تفضلات الهی ریشه در عقیده و دانش و عمل و سعی خود انسان دارد و طبیعی است که برتری هایی که سعی و تلاش و عمل نیک خود انسان هم در آن دخیل است، از باب جزا و عدل نزد خدا ارزش داشته باشند. این برتری ها از عمل به تکلیف برخواسته اند. بدیهی است که اگر خداوند متعال بخواهد بندگانی را که در چنین ویژگی هایی که خود در آنها متفاوت اند، اجر و منزلتی یکسان عطا کند تا چه اندازه از «عدالت» به دور است! مگر اینکه که عدالت را به معنى «مساوات» تفسیر کنیم! در حالى که «حقیقت عدالت» آن است که هر چیزی در جاى خود قرار گیرد.
برای روشن شدن کامل این موضوع، در قالب یک تمثیل می پرسیم: آیا وجود سلسله مراتب در یک لشکر یا یک سازمان ادارى و یک کشور دلیل بر وجود ظلم و بی عدالتی در آن دستگاه است؟! (۱۹) مسلّما خیر. بنابراین تفاوت وضعیّت انسان ها نیز در دنیا و آخرت ظلم و بی عدالتی نخواهد بود.
چرا برتری های اکتسابی اجتماعی که خود انسان آنها را به دست آورده باز به خدا نسبت داده شده؟
از آنجا که زمینه های کسب روزی از جانب خدا به انسان اعطا شده، برتری یافتن انسان ها به خدا نسبت داده می شود. حتی با وجود اینکه خدا صرفا زمینه «کسب رزق» را برای آدمی قرار داده، در آیه ۷۱ سوره نحل می فرماید: «وَاللَّهُ فَضَّلَ بَعْضَکُمْ عَلَىٰ بَعْضٍ فِی الرِّزْقِ»؛ (خداوند بعضى از شما را بر بعضى دیگر از نظر روزى برترى داد [چرا که استعدادها و تلاشهایتان متفاوت است]). در اینجا می بینیم بهره گیری متفاوت انسانها از رزق به خدا نسبت داده شده در حالی که در عالم واقع دستی که قدرت و بزرگی دارد، به واسطه هوشی که آن را رهبری می کند بهره بیشتر از رزق را می برد. یعنی انسانها به واسطه توانایی خود از سعه رزق متفاوتی برخوردارند ولی این تفاوت کسب رزق در کنار تلاش و استعداد انسان به خدا نسبت داده می شود، چون همه ابزار کسب آن و منشاء رزق خداست.