ضرورت دعا، با وجود علم الهی به نیازهای ما؟!

پرسش : اگر خداوند نیازها و حوائج ما را می داند، پس چرا باید دعا کنیم؟! آیا دعا کردن در پیشگاه خداوند کار بیهوده ای نیست؟! با این حال چرا در بسیاری از متون دینی برای دعا جایگاه و اهمیّت زیادی ذکر شده است؟!

پاسخ اجمالی:

اولا: برطرف شدن همه نیازهای ما متوقّف بر دعا نمی باشد، بلکه بسیاری از نیازهای ما با فضل و رحمت الهی در اختیار ما گذاشته شده است.
ثانیا: علم خدا منافاتی با دعای انسان ندارد؛ زیرا در علم خدا حوادث عالم بر اساس تحقّق اسباب و علل محقّق می شود که دعا هم يكی از عوامل موثّر است.
ثالثا: دعا برای ارتباط با خدا و جلب عنایت اوست و حاجت خواستن در رتبه بعد است. خدا از بندگانش خواسته تا با او ارتباط یابند و در مسیر بندگی او ثابت قدم بمانند.
رابعا: دعا آثار و برکاتی دارد که انجام آن را مطلوب و ضروری  می نماید و نوعا خود این آثار نیز مقدّمات اجابت را فراهم می کنند.

پاسخ تفصیلی:

جایگاه والای دعا
دعا کردن در متون دینی، یکی از بارزترین مصادیق عبادت شمرده شده است؛ چنانکه خداوند در قرآن از «دعا» تعبیر به «عبادت» نموده و می فرماید: «ادْعُونِی اَسْتَجِبْ لَکُمْ اِنَّ الَّذِینَ یَسْتَکْبِرُونَ عَنْ عِبادَتِی سَیَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ داخِرِینَ»(۱)؛ (مرا [با خلوص دل] بخوانید تا دعاى شما را مستجاب کنم، و آنها که از [دعا و] عبادت من اعراض و سرکشى کنند، زود باشد که با ذلت و خوارى داخل جهنّم شوند). پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) نیز در روایتی از «دعا» به «مُخُّ العِبادَهِ»؛ (مغز عبادت) تعبیر نموده است.(۲)بنابراین، دعا در آداب اسلامی جایگاه و ارزش خاصّی دارد.
امّا براستی، چرا «دعا» از چنین جایگاهی برخوردار است و ما ناگزیریم برای رفع نیازهایمان دست به دعا برداریم، در حالی که خداوند بر حوائج ما عالم و آگاه است؛ و ضرورتی ندارد که ما حوائج خویش را برای او بیان کرده و دست به دعا برداریم؟!
این سوالی است که درک پاسخ آن نیازمند کمی دقّت و تامّل است.

برطرف شدن همه نیازهای ما متوقّف بر دعا نمی باشد.
اولین نکته ای که در پاسخ به این سوال باید مد نظر قرار گیرد این است که برطرف شدن همه نیازهای ما متوقّف بر دعا نمی باشد، بلکه بسیاری از نیازهای ما بدون اینکه درخواستی کرده باشیم با فضل و رحمت الهی در اختیار ما گذاشته شده است. خداوند انسان را خلق کرده و نعمت های فراوان مادی و معنوی برای رشد و رسیدن او به کمال در اختیار او قرار داده، بدون اینکه درخواستی کرده باشد. نعمت عقل و ارسال پیامبران و امامان و نزول کتب آسمانی برای رشد معنوی، و نعمت اکسیژن و مواد غذایی و هزاران نعمت مادی دیگر از جمله این موارد اند.

علم خدا منافاتی با تلاش انسان ـ از جمله دعا ـ ندارد.
علم خدا منافاتی با تلاش انسان ـ از جمله دعاـ ندارد؛ زیرا در علم خدا حوادث عالم بر اساس تحقّق علل و عوامل محقّق می شود و دعا هم یکی از عوامل موثّر است. خداوند قطعا از نیّات و خواسته های ما آگاه است امّا از آنجا که خداوند عالم را طبق نظام اسباب و مسبّبات تدبیر می کند؛ ما باید برای تحقّق خواسته های خود از هر تلاشی دریغ نکنیم و یکی از امور موثّر برای اجابت حوائج دعا است. چه بسا تحقّق امری منوط به دعا باشد و اگر دعا کنیم تقدیر به گونه ی دیگری رقم بخورد.
استاد مطهری می گوید: «از نظر جهان بینی الهی، جهان هم شنوا است و هم بینا. ندا و فریاد جانداران را می شنود و به آن‌ها پاسخ می دهد. به همین جهت دعا یکی از علل این جهان است که در سرنوشت انسان موثر است. جلو جریان هایی را می گیرد و یا جریان هایی را به وجود می آورد. به عبارت دیگر، دعا یکی از مظاهر قضا و قدر است که در سرنوشت حادثه ای می تواند موثر باشد یا جلوی قضا و قدری را بگیرد».(۳)
بر همین اساس امام صادق(علیه السلام) می فرماید: «الدُّعَاءُ یَرُدُّ الْقَضَاءَ بَعْدَ مَا اُبْرِمَ اِبْرَاماً فَاَکْثِرْ مِنَ الدُّعَاءِ فَاِنَّهُ مِفْتَاحُ کُلِّ رَحْمَهٍ وَ نَجَاحُ کُلِّ حَاجَهٍ»(۴)؛ (دعا، قضای الهی را بر می گرداند، اگر چه قضای الهی محکم شده باشد. از این رو زیاد دعا کن که آن کلید هر رحمت و بر آوردن هر حاجت است).
از امام کاظم(علیه السلام) نیز نقل شده: «عَلَیْکُمْ بِالدُّعَاءِ فَاِنَّ الدُّعَاءَ لِلَّهِ وَ الطَّلَبَ اِلَى اللَّهِ یَرُدُّ الْبَلَاءَ وَ قَدْ قُدِّرَ وَ قُضِیَ وَ لَمْ یَبْقَ اِلَّا اِمْضَاوُه‏»(۵)؛ (بر شما باد به دعا کردن، زیرا دعا و درخواست از خدا بلائی را که از مرحله قدر و قضا گذشته و جز امضای آن نمانده [یعنی تمامی اسباب آن فراهم شده، ولی هنور در خارج وجود پیدا نکرده] بر می گرداند).

دعا برای ارتباط با خدا و جلب عنایت اوست.
هنگام رجوع به آیات دعا در قرآن، باید به همه جوانب و ظرافت های این آیات، توجه کنیم. خداوند متعال در آیه ۵۵ سوره اعراف می فرماید: «ادْعُوا رَبَّکُمْ تَضَرُّعاً وَ خُفْیَهً»؛ (پروردگار خود را [آشکارا] از روى تضرع و در پنهانى بخوانید). نیز در آیه ۷۷ سوره فرقان می خوانیم: «قُلْ ما یَعْبَوُا بِکُمْ رَبِّی لَوْ لا دُعاوُکُمْ»؛ (ای پیامبر بگو: اگر دعایتان نبود، خدا به شما توجهی نداشت). این آیات این نکته را به ما یادآور می شوند که اگر کسی از دعا به عنوان وسیله ارتباط با خداوند غفلت کند و آن را سبک بشمارد، موجب بی توجهی خداوند به خودش می گردد و این درست در حالی است که هیچ بحثی از «اجابت» دعا نشده و فقط انسان به ارتباط با خداوند فرا خوانده شده است؛ یعنی دعا به خودی خود و بدون اینکه زمنیه ساز به دست آمدن خواسته یا حصول حاجتی باشد مورد تاکید قرار گرفته و موضوعیت یافته است.
در همین راستا می بینیم که پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) صریحا در حدیثی فرموده اند که: «رَحِمَ اللَّهُ عَبْداً طَلَبَ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ حَاجَهً فَاَلَحَّ فِی الدُّعَاءِ اسْتُجِیبَ لَهُ اَوْ لَمْ یُسْتَجَبْ لَه‏»(۶)؛ (خدا بیامرزد بنده ای را که از خدا حاجتی را طلب کند پس در دعا کردن پافشاری کند چه [دعایش] استجابت بشود و چه نشود).
بنابراین یکی از مهم ترین حکمت های دعا ارتباط یافتن بنده با خداوند است و نه لزوما حصول خواسته های بنده. یعنی خدا از بندگانش به صورت عام و کلی خواسته تا با او ارتباط یابند و خود را رشد داده و در مسیر عبودیت و بندگی او مستحکم تر گام بردارند.
به همین خاطر است که یکی از والاترین مراتب متجلی در ادعیه و مناجات های معصومین(علیه السلام) درخواست های عاشقانه آن حضرات از خداوند برای نیل به «حب و عشق شورمند و باشکوه او» است و نه چیز دیگر: «اللَّهُمَّ اِنِّی اَسْاَلُکَ حُبَّکَ، وَحُبَّ مَنْ یُحِبُّکَ، وَالعَمَلَ الَّذِی یُبَلِّغُنِی حُبَّکَ، اللَّهُمَّ اجْعَلْ حُبَّکَ اَحَبَّ اِلَیَّ مِنْ نَفْسِی وَاَهْلِی، وَمِنَ المَاءِ البَارِدِ»(۷)؛ (خدایا من از تو عشق تو را خواهانم و عشق به دوست دارانت را و این که در پی کاری بروم که مرا به عشق تو پیوند دهد. خدایا، آن کن که دوستی تو پیش من از خودم و خانواده ام و آب خوش گوار محبوب تر باشد).

دعا آثار و برکاتی دارد که انجام آن را مطلوب و مرجوح می نماید.
اگر برخی از حوائج ما منوط به «دعا» شده است، بخاطر اثرات مثبتی می باشد که در دعا کردن وجود دارد و نوعا خود این آثار نیز، مقدّمات اجابت را فراهم می کنند؛ از جمله:

۱٫ بهره مندی از عنصر توکّل بواسطه دعا

با دعا، انسان برای شروع هر امری خداوند را در کنار خودش می بیند و به او توکّل می کند. کاری که با یاد خدا و توکّل به او آغاز شود، مسلما بهتر نتیجه می دهد و سرانجام بهتری خواهد داشت.

۲٫ جلب توجّه الهی بواسطه دعا

وقتی با دعا، به خدا توجّه کنید و به او توکّل نماید، مورد توجه خداوند نیز واقع می شوید. چنانکه در آیه ۷۷ سوره فرقان می خوانیم: «قُلْ ما یَعْبَوُا بِکُمْ رَبِّی لَوْ لا دُعاوُکُمْ»؛ (بگو پروردگار من براى شما ارجى قائل نیست اگر دعاى شما نباشد). انسان به وسیله دعا و تضرّع به سوی خداوند توجّه می نماید و همین سبب می شود که مورد توجّه خداوند نیز واقع گردد. لذا خداوند مدح فرموده حضرت زکریا(علیه السّلام) و بستگانش را به دعا کردن چنانکه در آیه ۹۰ سوره انبیاء می فرماید: «اِنَّهُمْ کانُوا یُسارِعُونَ فِی الْخَیْراتِ وَ یَدْعُونَنا رَغَباً وَ رَهَباً وَ کانُوا لَنا خاشِعِینَ»؛ (همانا ایشان در کارهاى خیر تعجیل می کردند و در حال خوف و رجا ما را می خواندند و همیشه به درگاه ما خاضع و خاشع بودند).

۳٫ کسب امید و تقویت اراده بواسطه دعا

دعا به هنگام حوادث سخت و طاقت فرسا به انسان قدرت، نیرو و امیدوارى و آرامش مى بخشد، و از نظر روانى اثر غیر قابل انکارى دارد.(۸) همچنین دعا باعث تقویت اراده شده و انسان با دعا کردن و به زبان آوردن خواسته خویش، اراده عملی محکم تری پیدا خواهد کرد؛ چرا که دعا و توکّل و ایمان محکم، نگرانى، تشویش و هیجان و ترس را که موجب نیم بیشترى از ناراحتی هاى ما است بر طرف مى ‏سازد. (۹) شاید به همین دلیل است که در برخی از روایات اسلامی نیز از «دعا» به اسلحه مومن [براى غلبه بر دشمن و حوادث] تعبیر شده است.(۱۰)

۴. کسب خود آگاهی با دعا

دعا یک نوع خود آگاهى و بیدارى دل و اندیشه، و پیوند باطنى و آگاهانه با پروردگار جهان است. زیرا دعا هم خود بیدارکننده است، و هم پذیرش آن منوط به اجتناب از غفلت است.
در سخنی از حضرت على(علیه السلام) مى‏ خوانیم: «لا یَقْبَلُ اللهُ عَزَّوَجَلَّ دُعا‌ءَ قَلْبٍ لاهٍ»(۱۱)؛ (خداوند دعاى غافل دلان را مستجاب نمى ‏کند).
و از طرفی کسانی که دعا و تضرع به درگاه الهی ندارند به قساوت قلب گرفتار می گردند؛ چنانکه در آیه ۴۳ سوره انعام می خوانیم: «وَ لَقَدْ اَرْسَلْنا اِلى‏ اُمَمٍ مِنْ قَبْلِکَ فَاَخَذْناهُمْ بِالْبَاْساءِ وَ الضَّرَّاءِ لَعَلَّهُمْ یَتَضَرَّعُونَ فَلَوْ لا اِذْ جاءَهُمْ بَاْسُنا تَضَرَّعُوا وَ لکِنْ قَسَتْ قُلُوبُهُمْ»؛ (و ما پیغمبرانى بسوى امّت های پیش از تو [اى پیغمبر خاتم] فرستادیم و [چون پیروى آنها نکردند] به بلا و مصیبت گرفتارشان ساختیم شاید که [دعا برای رفع بلا کرده و] گریه و زارى کنند، و چرا وقتى که بلاى ما به آنها می رسید تضرع و زارى نکردند [تا نجات یابند]؟! و چون تضرّع نکردند دلهایشان را قساوت گرفت).

۵٫ پیروزی بر اضطراب های درونی بوسیله دعا

دعا خواص بسیار موثری در مبارز با اضطراب هاى درونى نیز‏ دارد. هیچ گاه زندگى انسان از ناملایمات خالى نبوده و هم اکنون نیز نیست بلکه‏ شواهد و قراینى در دست داریم که حجم مشکلات روانى با پیشرفت تمدن صنعتى، افزایش چشمگیرى پیدا کرده است که علل عمده آن را مى توان در چند امر خلاصه کرد: اول عدم توازن ترقى سطح تکنیک و صنعت با ترقى رشد اخلاقى است که سرچشمه انواع تهاجم هاى اجتماعى و اقتصادى و نظامى می گردد و نتیجه آن حکومت اصل‏ «همه چیز براى من» به جاى‏ «همه چیز براى همه» و انواع انحصارطلبی هاى فردى و دسته جمعى و غصب و تجاوز به حقوق دیگران خواهد بود. دوم احساس بیهودگى، پوچى و بى روح بودن زندگى به این خاطر که هدف هایى که جوامع مادى کنونى براى زندگى ترسیم مى کنند، نمى تواند با ارزش وجودى انسان هماهنگ باشد. سوم افزایش برخوردها و اصطکاک منافع، گسترش درگیری هاى اجتماعى، نگرانی هاى حاصل از تخلف ها، پیمان شکنی ها، شکست ها و ناکامی ها خود عامل مهم دیگرى براى این اضطراب هاست. چهارم وسایل ناسالم‏ «هیجان زا» و یا «مخدر» که به عنوان وسایل سرگرمى مورد بهره بردارى قرار مى گیرد از عوامل مهم بروز روزافزون این اضطراب هاست. سرعت تحولات اجتماعى و جهانى نیز به این عوامل دامن زده و آنها را متراکم تر به طورى که اعصاب انسان عصر ما در زیر بار سنگین اضطراب و نگرانى آشفته مى شود. از آن جا که نگرانی ها سرچشمه حالت‏ «غمزدگى» است، دعا اثر عمیقى در زدودن اضطراب دارد زیرا از یک سو سبب رشد اخلاقى و توازن تکاملهاى مادى با تکاملهاى اخلاقى و عاطفى مى‏ گردد.(۱۲)

۶٫ بهره گیری از آموزه های اخلاقی و معرفتی و آثار تربیتی دعا
وقتى انسان به درگاه خداوند روى مى آورد در این فکر فرو مى رود که او بر همه چیز توانا و قادر است و اسرار درون و برون ما را مى‏ داند. این مطلب سبب مى شود که سطح معرفت انسان بالا برود.(۱۳) علاوه بر آن، دعا، مخصوصا دعاهاى معصومین(علیهم السلام) سرشار از درس هاى عالى تربیت و اخلاق و معارف دینی است. مثلا «دعاى ندبه» براى کسانى که با دقت و حضور قلب و با توجه به مضمون و محتوایش آن را زمزمه مى کنند، یک دوره درس امامت و ولایت عاشقانه است یا دعاى بلند و پر محتواى «عرفه» حاوى یک دوره کامل معارف و عقاید، مخصوصا درس توحید و یکتاپرستى است. «دعاى کمیل» به ما درس تهذیب و خودسازى و توبه مى دهد و از «دعاى مکارم الاخلاق» مى توان یک دوره اخلاق اسلامى را استخراج کرد.(۱۴)

۷٫ خاصیت غفلت زدایی بعضی ادعیه

دعا انسان را به مسائلى که توجه ندارد و از آن غافل است توجه مى دهد به عنوان مثال دعایى که شیعیان پس از نمازهاى روزانه در ماه مبارک رمضان مى خوانند و با فراز «اللَّهُمَّ اَدْخِلْ عَلَى اَهْلِ الْقُبُورِ السُّرُور»(۱۵)؛ (خدایا، سرور را بر اهل قبور وارد کن)، آغاز می شود، انسان را به یاد بسیارى از امورى که در طول سال از آن غافل بوده – مسائلی مانند لزوم رفع فقر و نیازمندی تنگدستان، تامین خوراک شکم گرسنگان، پرداخت بدهی بدهکاران، زدودن غم و اندوه غم زدگان و… – مى اندازد.(۱۶)

۸٫ تاثیر دعا در هم بستگی اجتماعی برای نیل به اهداف بزرگ

با توجه به این که یکى از عوامل تاثیر دعا، دعا براى دیگران است، می بینیم که دعا روح اجتماعى را جانشین انحصارطلبی هاى فردى مى سازد و به خاطر توجه به یک مبدا بى‏پایان، ازلى و ابدى که سرچشمه همه نیکی هاست و زندگى عالى تر و برترى که انسان در پرتو ارتباط با او در خود مى بیند احساس بیهودگى و پوچى را از خود دور ساخته و براى زندگى، هدفى بزرگ مى‏ ابد.(۱۷)

۹٫ تاثیر دعا در سلامتی بدن و جسم

آن چنان که یکی از روانشناسان و اطبای معروف معاصر یعنی «الکسیس کارل» در کتاب های خود «نیایش» و «راه و رسم زندگی» می نویسد: دعا و نیایش به طور کامل و صحیحى در فعالیت هاى مغزى انسانى نوعى شکفتگى و انبساط باطنى ایجاد کرده و گاه قهرمانى و دلاورى را تحریک مى کند. از آن گذشته نیایش نه تنها بر روى حالات عاطفى بلکه همان طور که گفتیم بر کیفیات بدنى نیز اثر مى گذارد و گاهى در چند لحظه یا چند روز بیمارى جسمى را بهبودى مى بخشد. این دانشمند در کتاب‏ «نیایش» روى این مساله تاکید کرده و از طریق تجربى، ثبوت آن را قطعى مى ‏شمارد و مى‏ گوید: نیایش گاهى تاثیرات شگفت‏ آورى دارد بیمارانى بوده اند که تقریبا به طور آنى از دردهایى چون جذام، سرطان، عفونت کلیه و زخم هاى مزمن و سل ریوى و… شفا یافته اند.(۱۸)
همین آثار مثبت  دعا باعث می شود که زندگی انسان دگرگون شود و حتی قضا و قدر الهی نسبت به انسان تغییر یابد.

 

پی نوشت:

(۱). سوره غافر، آیه ۶۰٫

(۲). إرشاد القلوب، ديلمى، حسن بن محمد، ترجمه: مسترحمى، انتشارات مصطفوى، تهران، چاپ سوم، ۱۳۴۹ هـ ش، ج ۲، ص ۱۶۹٫

(۳). مجموعة آثار شهيد مطهري، مطهری، مرتضی، انتشارات صدرا، تهران، ۱۳۷۴ هـ ش، ج ۱، ص ۴۰۶٫

(۴). الكافی، كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق‏، محقق/ مصحح: غفارى على اكبر، آخوندى، محمد، دار الكتب الإسلامية، تهران، ۱۴۰۷ هـ ق، چاپ چهارم‏، ج ۲، ص ۴۷۰٫

(۵). همان.

(۶). همان، ص ۴۷۵٫

(۷). میزان الحکمه، محمدی ری شهری، محمد، قم، انتشارات دارالحدیث، ۱۴۱۶ هـ ق، چاپ اول، ج ۲، ص ۴۲۳٫

(۸). تفسیر نمونه، مکارم شيرازي، ناصر، دار الکتب الإسلامیه، تهران‏، ۱۳۷۴ هـ ش‏، چاپ سى و دوم‏، ج ۱۵، ص ۱۷۶٫

(۹). تفسیر نمونه، همان، ج ۱، ص ۶۴۲؛ آيين زندگي، ديل كارنگي، ترجمه: جهانگير افخمي، انتشارات ارمغان، تهران، ۱۳۷۶، ص ۱۸۵ ـ ۱۸۸ (اقتباس).

(۱۰). إرشاد القلوب، همان، ج ۲، ص ۱۶۹٫

(۱۱). الكافي، همان، ج ۲، ص ۴۷۳٫

(۱۲). پيدايش مذاهب، مکارم شیرازی، ناصر، انتشارات مدرسه الامام على بن ابى طالب(علیه السلام)، قم، ۱۳۸۴ هـ ش، چاپ اول، ص ۱۰۵ و ۱۰۶٫

(۱۳). مثال هاى زيباى قرآن، مکارم شیرازی، ناصر، تهيه و تنظيم: عليان نژادى‏، ابوالقاسم، انتشارات نسل جوان‏، قم، ۱۳۸۲ هـ ش‏، چاپ اول، ج ‏۱، ص ۲۸۰٫

(۱۴). والاترين بندگان، مکارم شیرازی، ناصر، انتشارات نسل جوان، قم، ۱۳۸۳ هـ ش، چاپ اول، ص ۲۳۲٫

(۱۵). بحارالانوار، مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى‏، دار إحياء التراث العربي‏، بیروت، ۱۴۰۳ هـ ق، چاپ دوم‏، ج ۹۵، ص ۱۲۰٫

(۱۶). والاترين بندگان، همان، ص ۲۳۴٫

(۱۷). پيدايش مذاهب، همان، ص ۱۰۶٫

(۱۸). همان، ص ۱۰۷٫

جستجو