خلود (جاودانگی) در آتش جهنّم و متناسب نبودن آن با جرم گناهکار و منافات آن با عدل الهی!

پرسش : آیا مجازات «جاودانگی در آتش» برای گناه کاران، با جرم آنها متناسب و با عدل الهی سازگار است؟

پاسخ اجمالی:

عذاب اخروى متناسب با گناهی است که انسان مرتکب می شود، امّا تناسب زمانی لزومی ندارد، بلکه باید آثار سوء آن در نظر گرفته شود؛ گاهی اشتباهات خطرناکی که در یک لحظه اتفاق می افتند، می توانند آثار سوء دراز مدّتی به دنبال داشته باشد. وقتى مجازاتها و عذابها عكس العمل و نتيجه خاصیّت اعمال خود ماست، جاودانگى در عذاب تعجّب‏ آور نيست.
علاوه براین، عذاب جاودانه برای گناهکارانی است که ذات و سرشت آنها با خباثت عجین شده و هرگز از آن برنمی گردند؛ اگر دوباره به دنیا برگردند باز هم به ارتکاب گناه ادامه می دهند. لذا عذاب ابدی در مقابل خواسته ابدی آنها است نه بخاطر ارتکاب گناهی موقّتی.

پاسخ تفصیلی:

عدم‏ تناسب «کیفر» با «گناه» در قیامت!
مهمترین اشکالى که در مساله خلود مطرح مى‏ شود مساله عدم‏ تناسب «کیفر» با «گناه» است. چگونه مى‏ توان پذیرفت که انسانى بخاطر کفر و گناهی که حداکثر صد سال می تواند باشد، هزاران سال کیفر ببیند؟! آیا نباید بین جرم و جریمه تناسبى وجود داشته باشد؟ بدون شک هر جرمى جریمه خاص خود را دارد؛ گاه مجازات آن یک شلاق، گاه پنجاه تازیانه، گاه یکصد ضربه شلاق، و گاه جرم آن قدر سنگین است که مجازات آن مرگ است. بلکه برخى از اوقات جنایت کارانى را مشاهده مى‏ کنیم که به ده بار اعدام محکوم مى‏ شوند؛ و این نشانگر عمق جنایت و بزرگى جرم آنهاست. با توجه به این مطلب، کافران، معاندان، جباران و فراعنه، که در تمام عمر غرق گناه بوده ‏اند، باید متناسب با گناهانشان مجازات شوند. اگر پنجاه سال عمر و گناه کرده‏ اند، باید پنجاه سال مجازات شوند، نه اینکه براى همیشه در آتش جهنم بمانند، و عذاب جاودانه داشته باشند! با توجه به این مطلب آیا خلود در آتش جهنم با حکمت و عدالت خداوند سازگار است؟!(۱)
البته این مساله در مورد نعمت‏ هاى جاودان بهشتى مشکلى ایجاد نمى‏ کند، چرا که تفضّل و پاداش بیشتر از بخشنده ی مهربانى که رحمتش عالم هستى را فرا گرفته جاى تعجب نیست؛ ولى در مجازات و کیفر، تناسب جرم و جنایت حتما لازم است و اگر این تعادل به هم خورد با عدل الهى سازگار نخواهد بود.
پیچیدگى این اشکال سبب شده که برخی به فکر توجیه آیات خلود افتاده، و آن را به معناى مدت طولانى یا خلود نوعى و نه شخصى، یا پیدا شدن نوعى سازش با محیط، و امثال آن توجیه کنند، ولى این توجیهات بسیار ضعیف و غیر قابل قبول است، و هرگز با صریح «آیات خلود» سازگار نیست.
در بسیاری از آیات قرآن به خلود در آتش اشاره شده است، از جمله: در سوره مبارکه هود آیه ۱۰۶ مى‏ خوانیم: «فَاَمَّا الَّذِینَ شَقُوا فَفِی النَّارِ لَهُمْ فِیهَا زَفِیرٌ وَشَهِیقٌ»؛ (امّا کسانى که بدبخت شدند، در آتشند؛ و براى آنان در آن جا، ناله هاى دردناک و نعره هاى طولانى است).

پاسخ:
کسانی که خلود در آتش را ناعادلانه می پندارند، از چند نکته اساسى درباره عذاب های اخروی غافل اند:

تناسب مجازات با شدّت جرم
تناسب بین «جرم» و «مجازات» به این معنی نیست که به اندازه مدّت زمانی که جرم صورت گرفته مجازاتی تعیین شود؛ بلکه به آثار زیانبار جرم و میزان قبح و زشتی آن باید توجّه کرد. در قوانین بشری، گاهی برای جرمی که در چند دقیقه رخ داده است مجازات های سنگینی مثل اعدام یا حبس ابد در نظر گرفته شده است؛ و هیچ کس چنین مجازاتی را غیر منطقی و ظالمانه نمی داند. در مورد عذاب اخروی نیز وقتى مجازاتها و عذابها عکس العمل و نتیجه اعمال خود ماست، جاودانگى در عذاب تعجّب‏ آور نیست. اگر انسان نادانى فریب شیطان را بخورد، و به مدّت کوتاهى آلوده شرب خمر شود، و بر اثر آن قلبش براى همیشه بیمار و معیوب گردد، آیا جز خود او مى ‏توان دیگرى را سرزنش کرد؟ آیا مى‏ توان گفت بین یک ماه شرب خمر و یک عمر بیمارى قلبى تناسب و تعادلى نیست؟ خلاصه اینکه اعمال ما همچون بذرى است که افشانده‏ ایم. اگر بذر گل باشد، فردا عطر و بویش حس شامه، و گلها و بوته ‏هاى زیبایش حس بینایى، و نغمه‏ هاى خوش الحان بلبل‏ هایش گوش ما را نوازش خواهد داد. و چنانچه بذر خار بوده باشد، باید در هر گامى منتظر سوزش حاصل از فرو رفتن خارى در بدن باشیم.
خار کشتى، ثمرت خار دهد، خار جز خار کجا بار دهد؟
در زمین دل خود، کشتى خار، خار بار آمد و دادت آزار(۲)
گاهی اشتباهات خطرناکی که در یک لحظه اتفاق می افتند، می توانند آثار سوء دراز مدّتی به دنبال داشته باشد. اگر یک شخص بخاطر غفلت و کوتاهی در رانندگی یک لحظه حادثه ای بیافریند و قطع نخاع شود، بخاطر یک اشتباه که در چند ثانیه اتفاق افتاده تا آخر عمر باید خانه نشین گردد؛ یا کسی در یک لحظه بخاطر سهل انگاری، چشمانش را از دست می دهد و کور می شود، تا آخر عمر بخاطر یک اشتباه باید نابینا باشد.
در قیامت هم هر اندازه گناهی، آثار مخرّب فردی و اجتماعی بیشتری داشته باشد قطعا مجازاتش به مراتب سخت تر و طولانی تر خواهد بود؛ بنابراین زمان ارتکاب جرم، همیشه در تعیین میزان مجازات نقش مهمّی نخواهد داشت؛ بلکه آنچه اهمیت دارد آثار جرم و گناه می باشد که متفاوت است؛ برخى گناهان آثار موقّت و کوتاه مدّت دارد، برخى داراى آثار و پیامدهاى طولانى، و برخى آثار و نتایج جاودانه و همیشگى دارد، و عذاب نیز متناسب با همین آثار تعیین خواهد شد و این‏ مطلب هیچ منافاتى با عدالت و حکمت خداوند ندارد.(۳)

زندگی اخروی، استمرار زندگی دنیوی
انسان سال های زیادی از عمر خود در دنیا زندگی می کند و نفس او با خلقیّاتی پرورش می یابد و عادت می کند. یا او بر نفس خویش غلبه کرده و یا نفسش بر او غالب می گردد و او را به هر سویی می برد. نتیجه ای که سرانجام باقی می ماند گرچه نتیجه چند سال زندگی دنیا می باشد اما اگر هزاران برابر زندگی دنیا هم عمر کند، باز هم عاقبت همین خواهد شد.
همان طور که در آیه ۹۹ و ۱۰۰ سوره مومنون به این نکته اشاره شده است، آنجا که قرآن در بیان حال برخی از بندگان می فرماید: «حَتَّى اذا جآءَ اَحَدَهُم‏ الْمَوْتُ قَالَ رَبِّ ارْجِعُونِ * لَعَلِّى اَعْمَلُ صَالِحاً فِیمَا تَرَکْتُ کَلَّا انَّهَا کَلِمَهٌ هُوَ قَائِلُهَا وَ مِنْ وَرآئِهِمِ بَرْزَخٌ الَى‏ یَومِ یُبْعَثُونَ»؛ ([آنها همچنان به راه غلط خود ادامه مى ‏دهند] تا زمانى که مرگ یکى از آنها فرا رسد، مى‏ گوید: پروردگار من! مرا بازگردانید تا شاید آنچه را ترک کرده ‏ام [و کوتاهى نموده ‏ام، عمل صالحى انجام دهم. به او مى‏ گویند:] چنین نیست! این سخنى است که او به زبان مى‏ گوید، [و اگر بازگردد اعمالش مانند سابق است] و پشت سرشان برزخى است تا روزى که برانگیخته مى‏ شوند).
در حقیقت عذاب ابدی در مقابل رویه و خواسته ابدی آنهاست؛ نه بخاطر ارتکاب گناهی موقّتی. چنین کسانی اگر میلیونها سال هم در دنیا زندگی کنند این رویه را ادامه می دهند. قرآن مجید در آیات ۲۷-۲۸ سوره انعام می فرماید: «وَ لَوْ تَرى‏ اِذْ وُقِفُوا عَلَى النَّارِ فَقالُوا یا لَیْتَنا نُرَدُّ وَ لا نُکَذِّبَ بِآیاتِ رَبِّنا وَ نَکُونَ مِنَ الْمُوْمِنینَ * بَلْ بَدا لَهُمْ ما کانُوا یُخْفُونَ مِنْ قَبْلُ وَ لَوْ رُدُّوا لَعادُوا لِما نُهُوا عَنْهُ وَ اِنَّهُمْ لَکاذِبُونَ»؛ (اگر آنها را در آن روز که در برابر آتش نگاهشان داشته‏ اند بنگرى، مى ‏گویند: اى کاش ما را باز گردانند تا آیات پروردگارمان را تکذیب نکنیم و از مومنان باشیم * نه، آنچه را که از این پیش پوشیده مى‏ داشتند اکنون برایشان آشکار شده، اگر آنها را به دنیا بازگردانند، باز هم به همان کارها که منعشان کرده بودند باز مى ‏گردند؛ اینان دروغگویان اند).
اینها با اینکه می دانند خدایی هست و حجّت بر آنها تمام شده است باز ایمان نمی آوردند؛ و نه تنها ایمان نمی آوردند در مقابل خدا صف آرایی کرده و راه حق را بر روی مردم می بندند؛ نظیر ابلیس که آگاهانه و از روی عناد، راه حق را بر مردم می بندد. بدی ها و زشتی ها با سرشت آنان عجین شده؛ و مانند کسی هستند که با اختیار خود از بالای یک آسمان خراش به پایین پریده است. چنین کسی حتی اگر در وسط راه پشیمان هم شود راه بازگشت ندارد. خودش هم از اول می دانست که که اگر به این کار اقدام کند راه بازگشت نخواهد داشت.
در روایتی از امام صادق(علیه السلام) می خوانیم: «اِنَّمَا خُلِّدَ اَهْلُ النَّارِ فِی النَّارِ لِاَنَّ نِیَّاتِهِمْ کَانَتْ فِی الدُّنْیَا اَنْ لَوْ خُلِّدُوا فِیهَا اَنْ یَعْصُوا اللَّهَ اَبَداً وَ اِنَّمَا خُلِّدَ اَهْلُ الْجَنَّهِ فِی الْجَنَّهِ لِاَنَّ نِیَّاتِهِمْ کَانَتْ فِی الدُّنْیَا اَنْ لَوْ بَقُوا فِیهَا اَنْ یُطِیعُوا اللَّهَ اَبَداً فَبِالنِّیَّاتِ خُلِّدَ هَوُلَاءِ وَ هَوُلَاءِ ثُمَّ تَلَا قَوْلَهُ تَعَالَى: «قُلْ کُلٌّ یَعْمَلُ عَلى‏ شاکِلَتِهِ»، قَالَ: عَلَى نِیَّتِه»(۴)؛ (اهل دوزخ از این رو در دوزخ جاودان باشند که نیّت داشتند اگر در دنیا جاودان باشند همیشه نافرمانى خدا کنند و اهل بهشت از این رو در بهشت جاودان باشند که نیت داشتند اگر در دنیا باقى بمانند همیشه اطاعت خدا کنند. پس این دسته و آن دسته به سبب نیّت خویش جاودانى شدند. سپس قول خداى تعالى را تلاوت نمود: «بگو هر کس طبق شاکله ی خویش عمل می کند» فرمود: یعنى طبق نیّت خویش).
در نتیجه عذاب جاودانه، اثر و خاصیّت آن شقاوتی است که نفس انسان شقىّ بخود گرفته است؛(۵) و استمرار زندگی دنیوی او است.
بنابراین، خلود در آتش تنها شامل حال عده‏ ای از گنهکاران که گناه سراسر وجودشان را پوشانده و هیچ کار نیکی ندارند، می شود. قرآن کریم می‏ فرماید: «بَلی مَنْ کَسَبَ سَیئَهً وَ اَحاطَتْ بِهِ خَطِیئَتُهُ فَاُولئِکَ اَصْحابُ النّارِ هُمْ فِیها خالِدُونَ * وَ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ اُولئِکَ اَصْحابُ الْجَنَّهِ هُمْ فِیها خالِدُونَ»(۶)؛ (آرى کسانى که تحصیل گناه کنند، و آثار گناه سراسر وجودشان را بپوشاند آنها اهل آتشند و جاودانه در آن خواهند بود * و آنها که ایمان آورده ‏اند و اعمال صالح انجام داده ‏اند اهل بهشتند و همیشه در آن خواهند ماند).
طبق این آیه کسانی مستحقّ خلود هستند که ذات و سرشت آنها با خباثت عجین شده و هرگز از آن برنمی گردند. به گونه ای که اگر خدای متعال آنها را به دنیا بازگرداند و عمری طولانی تر به آنها بدهد، آنها مجدّدا به طغیان گری و تعدّی می پردازند. توضیح اینکه گناهان کوچک و بزرگ در آغاز، یک «عمل» است، سپس تبدیل به «حالت» مى‏ شود و با ادامه و اصرار، شکل «ملکه» به خود مى‏ گیرد، و هنگامى که به اوج شدت خود برسد تمام وجود انسان را به رنگ گناه در مى‏ آورد و عین وجود انسان مى‏ شود. در این هنگام هیچ پند و موعظه و راهنمایى رهنمایان در وجود او اثر نخواهد کرد، و در حقیقت با دست خود قلب ماهیت خویش کرده است. از یک نظر چنین کسانى به کرم هایى می مانند که اطراف خود پیل ه‏ایی مى‏ تنند، پیل ه‏ایی که آنان را زندانى و سر انجام خفه مى‏ کند و روشن است سرنوشتى جز خلود در آتش براى آنها نخواهد بود.(۷)

پی نوشت:

(۱). رک: سوگندهاى پر بار قرآن‏، مكارم شيرازى، ناصر، انتشارات مدرسه الامام على بن ابى طالب(ع)، قم‏، ۱۳۸۶ هـ ش‏، چاپ دوم، ص ۱۲۲٫

(۲). همان، ص ۱۲۰٫

(۳). همان، ص ۱۲۲-۱۲۳٫

(۴). الكافي،كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق‏، محقق/ مصحح: غفارى، على اكبر و آخوندى، محمد، دار الكتب الإسلامية، تهران‏، ۱۴۰۷ ق‏، ج ۲، ص ۸۵، ح ۵٫

(۵). المیزان، طباطبایی، سید محمدحسین، ترجمه: موسوی همدانی، سیدمحمدباقر، دفتر انتشارات اسلامى جامعه‏ ى مدرسين حوزه علميه قم، قم، ۱۳۷۴ هـ ش، چاپ پنجم، ج ۱، ص ۶۲۴٫

(۶). سوره بقره، آیات ۸۰-۸۱٫

(۷). تفسير نمونه، مکارم شيرازي، ناصر، دار الکتب الإسلامیه، تهران‏، ۱۳۷۴ هـ ش‏، چاپ سى و دوم‏، ج‏ ۱، ص ۳۲۴٫

جستجو